Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3228 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to garble the coinage
U
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to sweat coins
U
مسکوکات رادرکیسه ریختن وتکان دادن برای اینکه ذراتی ازانهاساییده شود
keystroke
U
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
busies
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
flash card
U
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
to the end that
U
برای اینکه
in order that
U
برای اینکه
in order to ...
U
برای
[اینکه]
inorder to
U
برای اینکه
for
U
برای اینکه
so as to
U
برای
[اینکه]
because
U
برای اینکه
so that
U
برای اینکه
give it a good wash
U
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
inorder to
U
به خاطر اینکه برای
what with
<idiom>
U
برای اینکه ،درنتیجه
in order that he may go
U
برای اینکه برود
in order that i may go
U
برای اینکه بروم
in orders that it may beeasier
U
برای اینکه اسان تر شود
to be on the safe side
U
برای اینکه احتمال اشتباه
lutine bell
U
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
coinage
U
مسکوکات
monies
U
مسکوکات
euphonically
U
برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
benifit of elergy
U
امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند
we eat that we may live
U
میخوریم برای اینکه زنده باشیم
decimal coinage
U
مسکوکات دهدهی
mintage
U
حق ضرب مسکوکات
our offer to render a service
U
حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
lbs
U
سنگینی مسکوکات راسنجیدن
lb
U
سنگینی مسکوکات راسنجیدن
monetary stand
U
عیار قانونی مسکوکات
mercerize
U
موادشیمیایی زدن به پارچههای نخی برای اینکه حریرنماشوند
chop
U
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
balances
U
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
to paynize wood
U
چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
balance
U
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
dirty bit
U
برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
chopped
U
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
assembler
U
پیام برنامه اسمبلی برای اعلام اینکه خطا در کد اصلی یافت شد
cts
U
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
cancels
U
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancel
U
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling
U
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
parity
U
برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
habeas corpus
U
میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
analysis
U
بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
to take action to prevent
[stop]
such practices
U
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
ends
U
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
concentrate
U
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
ended
U
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
concentrates
U
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
end
U
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
to nick a horse's tail
U
بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
concentrating
U
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
to rough a horse's shoes
U
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
unmount
U
برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست
rogue value
U
موضوعی درلیست داده برای نشان اینکه لیست تمام شده است
dataset
U
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
resets
U
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
reset
U
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
interword spacing
U
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
ends
U
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
shields
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shield
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
ended
U
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
retrospective parallel running
U
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
syntax
U
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
burn notice
U
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
end
U
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
negative
U
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negatives
U
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
input/output
U
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
theory of epigensis
U
فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
anti balance tab
U
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
dead
U
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
returning
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
demonetization
U
سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
smoke test
U
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
redirected
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
burned
U
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
redirect
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
captures
U
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
capture
U
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
capturing
U
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
to prove my vow i give my hand
برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم
heads up
U
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
hash
U
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
ES IS
U
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
DCD
U
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
shift
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
bracket
U
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
shifted
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
link
U
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
outliner
U
برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را
Energy Star
U
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
electronic cottage
U
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
MMI
U
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
alerts
U
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerted
U
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alert
U
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
receipt notification
U
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
scrambler
U
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers
U
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
carriers
U
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
backing
U
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
carrier
U
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
bilinear filtering
U
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
systems analysis
U
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
run
U
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
U
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
scans
U
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned
U
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan
U
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
provided he goes at once
U
بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
valid
U
سیگنال روی باس کنترل برای بیان اینکه روی باس آدرس ,آدرسی موجود است
shells
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shield
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
him who
U
انرا که
i saw it
U
انرا دیدم
had searched
U
انرا می یافتید
neither i or he sees it
U
نه من انرا می بینم نه او
i have a secure grasp of it
U
انرا گرفته ام
i can make nothing of it
U
هیچ انرا نمیفهم
i am out of p with it
U
دیگرحوصله انرا ندارم
i do not have the courage
U
جرات انرا ندارم
he sold the good ones
U
خوبهای انرا فروخت
we must winnow away the refuse
U
اشغال انرا باید
give it a twist
U
انرا پیچ بدهید
imyself saw it
U
من خودم انرا دیدم
i saw it my self
U
من خودم انرا دیدم
lowlander
U
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
send it by post
U
با پست انرا بفرستید
i had it signed
U
انرا به امضاء رساندم
give it a shake
U
انرا تکان دهید
give it a rinse
U
انرا بشویید یا اب بکشید
monitor
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
sculpsit
U
انرا تراشیده یاحجاری کرد
they give it a good scrub
U
خوب انرا مالش میدهند
shearling
U
گوسفندی که یک بار پشم انرا
it mokes it yet easier
U
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
you have perhaps seen it
U
شاید انرا دیده باشید
i kind of liked it
U
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i am out of p with it
U
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i cannot a to buy that
U
استطاعت خرید انرا ندارم
we made heavy weather of it
U
انرا خیلی سخت دیدیم
i sold it to one abdullah
U
به عبدالله نامی انرا فروختم
who will pay for it
U
کی پول انرا خواهد داد
who will pay for it
U
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
i gave it a slight press
U
انرا کمی فشار دادم
it is past reclaim
U
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
ormer
U
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
overshot wheel
U
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
you have perhaps seen it
U
ممکن است انرا دیده باشید
an inseparable prefix
U
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
loaded dice
U
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
whitleather
U
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
sexto
U
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
indiscerptible
U
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
water bed
U
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
IBM
U
اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
reversible propeller
U
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
rickshaws
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
dress coat
U
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
rickshaw
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rackets
U
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
it will not bear repeating
U
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
indian giver
U
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
ricksha
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
cheque to a person's order
U
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
rose gall
U
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
judgement dept
U
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
waggonette
U
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
vanishing cream
U
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
Recent search history
Forum search
2
New Format
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
Potential
1
incentive
1
affixation
1
gorse melatonin
1
if you have any question please ask us , we are here to help
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com